صفحه شخصی وحید استوار   
 
نام و نام خانوادگی: وحید استوار
استان: هرمزگان - شهرستان: بندر عباس
رشته: کارشناسی عمران
شغل:  رئیس دفتر فنی شرکت مازون دژ
تاریخ عضویت:  1389/09/07
 روزنوشت ها    
 

 استاد محمد بهمن بیگی بخش عمومی

17

محمد بهمن بیگی در سال 1299 از پدر و مادری ایلیاتی در جنوب فارس، در منطقه‏ای بین شهرک‏های خنج و فیروز آباد، در چادر سیاه عشایری به دنیا آمده و به تعبیر زیبای خویش، زندگی را در چادر با تیر و تفنگ و شیهه اسب آغاز کرد. در چهارسالگی پشت قاش زین نشست و تا ده سالگی حتی یک شب هم در شهر و خانه شهری به سر نبرد. پدر و مادرش علاقه‏مند بودند که محمد خواندن و نوشتن بیاموزد، از اینرو، مرد باسوادی از اهالی شهرضای اصفهان را برای این کار در نظر گرفتند آن مرد، طی دو سال و اندی به محمد خواندن و نوشتن و حساب و هندسه آموخت. پدر محمد در زمره کدخداهای ایل و ازجمله کسانی بود که در شورش قشقایی‏ها علیه اقدامات جائرانه رضاخان شرکت داشت و به همین جهت همراه عده‏ای، سال1310 به تهران تبعید شد. چهارماه پس از آن، مادر محمد نیز به اتهام آذوقه‏رسانی به یاغیان همراه دو زن دیگر دستگیر و با شرایطی سخت و توان فرسا همراه فرزندان، به تهران تبعید شد. در دوران 11 ساله تبعید پدر محمد در تهران، اموال آنها در ایل به غارت رفت و محمد ده ساله همراه پدر و مادر، در شرایطی تلخ و دشوار، زندگی را طی کردند. محمد را در تهران به مدرسه علمیه در ولی‏آباد سپردند. مسوولان مدرسه پس از آزمون معلوماتش، او را در کلاس پنجم ابتدایی نشاندند. طولی نکشید که محمد سرآمد همه شاگردان کلاس شد و به همین دلیل، از کلاس ششم به کلاس هشتم دبیرستان ایرانشهر و از کلاس هشتم به کلاس دهم رفت؛ کاپیتان تیم فوتبال دبیرستان شد و تیمش در پایتخت به جام پیروزی دست یافت و او مدال گرفت.
هنوز چند هفته‏ای از تحصیل محمد در کلاس دهم نگذشته بود که مادرش پس از چهارسال تبعید آزاد شد و اجازه یافت که به ایل بازگردد. چنین بود که محمد جوان نیز همراه مادر، برادر کوچک و خواهرانش به سوی ایل بال و پرگشود.
با سقوط رضاخان در شهریور 20، دوران یازده ساله تبعید و تحقیر پدر محمد نیز پایان گرفت و او نیز به ایل بازگشت. محمد جوان برای ادامه تحصیل به شیراز رفت و از دبیرستانی که دکتر مهدی حمیدی شاعر بلند آوازه ایران، دبیر آن بود، دیپلم گرفت.

محمد بهمن بیگی که از دوران جوانی همه مشکلات و گرفتاریهای این جامعه بسیار شریف امّا محروم را ناشی از بی سوادی آنان دانسته وراه رهائی را لابلای
الفبای معجزه گر جستجو می کرده ، اولین مدارس سیار عشایری را در سال 1332 دائر می کند و پس از آن با تلاش خستگی ناپذیر تعلیمات عشایری فارس
را در سال 1336 به طور رسمی بنیان می گذارد. تأسیس مراکز آموزشی گوناگون با عنوانهای :دانشسرای عشایری ،دبیرستان شبانه روزی عشایری ، مجتمع
آموزشی و کارگاههای فنی و حرفه ای ، کارگاه قالی بافی عشایری،مامائی و بهداشت عشایری ودر آخر « اداره کل آموزش عشایرایران نقطه عطفی را در
تاریخ تعلیم و تربیت کشور رقم زده و به تدریج آوازه اش در ایران و جهان می پیچد . تا آنکه او را « مدیر کل افسانه ای » می نامند
این سازمان آموزشی بزرگ و فراگیر،علاوه بر آموزش و پرورش استعدادهای درخشان فرزندان محروم جامعه عشایری ،به مکتب عشق و ایمان به خدمت ،
سلامت،صداقت و نوع دوستی تبدیل شده ودر تاروپود شاگردانش ریشه می دواند . دانش آموختگان مکتب انسان ساز بهمن بیگی که جمعیّتی بالغ بر
هزاران معلم، پزشک، ادیب ، مهندس، پژوهشگر،حقوقدان هنرمند و کارشناس برجسته کشور هستند، محمد بهمن بیگی را به حق معلّم بزرگ ایل
عرف و عادات در عشایر فارس مورد تحسین می دانند . بهمن بیگی که در دوره جوانی ، نویسندگی را آزموده و با تألیف کتاب « بزرگان آن روزگار قرار گرفته بود،
بار دیگر در فرازی جدید از عمر پربار خویش ،دست به قلم شده و تجربیات بی نظیر و خاطرات زیبا و آموزنده اش را در قاالب 4 کتاب ماندگار با عنوانهای
«بخارای من ایل من ،اگر قره قاج نبود، به اجاقت قسم وطلای شهامت به دوستدارانش عرضه می کند که هرکدام از آنها
تا کنون، چندین بار تجدید چاپ شده است . کار ماندگار ایجاد آموزش عشایر ایران، آثار مکتوب بهمن بیگی و تأثیرات و شگرف
آن،از جانب بسیاری از بزرگان فرهنگ و ادب ایران و جهان همواره مورد تحسین و تقدیر قرار گرفته که بخشی از این
تقریظ ها در یک مجموعه ارزشمند با عنوان « نوشته هائی در باره محمد بهمن بیگی و آثار او »به چاپ دوم رسیده
.
به امید آشنائی بیشتر نسل های جوان کشورمان با افکار، آثار و تداوم کار سترگ محمد بهمن بیگی


سایت های مفید برای اطلاعات بیش تر :
www.bahmanbigi.ir
www.bahmanbigi.blogsky.com
www.qashqaei.ir

چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 11:09  
 نظرات