صفحه شخصی وحید استوار   
 
نام و نام خانوادگی: وحید استوار
استان: هرمزگان - شهرستان: بندر عباس
رشته: کارشناسی عمران
شغل:  رئیس دفتر فنی شرکت مازون دژ
تاریخ عضویت:  1389/09/07
 روزنوشت ها    
 

 4 ساله که بودم بخش عمومی

9


4 ساله که بودم فکر می کردم پدرم هر کاری رو می تونه انجام بده .

5 ساله که بودم فکر می کردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه .

6 ساله که بودم فکر می کردم پدرم از همة پدرها باهوشتر.
8 ساله که شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.
10 ساله که شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.
12ساله که شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه که بچگی هاش یادش بیاد.
14 ساله که بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله .
16 ساله که شدم دیدم خیلی نصیحت می کنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده .18 ساله که شدم . وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین طور بیخودی به آدم گیر می ده عجب روزگاریه .

21 ساله که بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأیوس کننده ای از رده خارجه .

25 ساله که شدم دیدم که باید ازش بپرسم ، زیرا پدر چیزهای کمی درباره این موضوع می دونه زیاد با این قضیه سروکار داشته .

30 ساله بودم به خودم گفتم بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره .

40 ساله که شدم مونده بودم پدر چطوری از پس این همه کار بر میاد ؟ چقدر عاقله ، چقدر تجربه داره .
45 ساله که شدم ... حاضر بودم همه چیز رو بدم که پدر برگرده تا من بتونم باهاش دربارة همه چیز حرف بزنم ! اما افسوس که قدرشو ندونستم ...... خیلی چیزها می شد ازش یاد گرفت !

یکشنبه 8 آبان 1390 ساعت 13:08  
 نظرات    
 
یحیی بهمنی 19:25 یکشنبه 8 آبان 1390
6
 یحیی  بهمنی
گل گفتی وحید جان. ممنون.

باباجون! کاش می‌تونستم فرزندی باشم شایسته پدری‌ات! کاش...
مسعود احمدنژاد 22:47 یکشنبه 8 آبان 1390
6
 مسعود احمدنژاد
فکر کنم قبلاً یکی از دوستان این مطلب رو گذاشته بود. دوستان مدیریت سایت اگر بتونن به جای مطالب تکراری مطالب ارسالی جدید رو بذارن می تونیم از مطالب بیشتری بهره مند بشیم
با تشکر
داریوش مرادی 06:59 دوشنبه 9 آبان 1390
3
 داریوش مرادی
آقای استوار-سلام
بهتر بود اتفاقاتی که منجر به تغییر عقیده فرزند می شد را مرقوم می داشتید. ضمنا" عبارت 25 سالگی نارساست.
بهزاد حسین زاده 12:35 دوشنبه 9 آبان 1390
8
 بهزاد  حسین زاده
14 ساله که بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله . اگر ادبیات این قسمت رو اصلاح میکردید بهتر بود
سید ابراهیم موسوی نژاد 12:52 دوشنبه 9 آبان 1390
2
 سید ابراهیم موسوی نژاد
خیلی جالب و تاثیر گزار بود.
وحید استوار 09:56 چهارشنبه 11 آبان 1390
2
 وحید استوار
سلام به همه دوستان .
آقای مرادی عزیز نمیدونم چند سالتونه و آیا اینارو تجربه کردید یا نه . ولی من فکر میکنم اکثر ما دچار این نوع عقاید بشیم و بعدا تغییر عقیده بدیم .و هرکس به فراخور حال خودش ..
آقای حسین زاده عزیز : حق کاملا با شماست شاید بهتر بود نوشته بشه :پدرم قدیمی فکر میکنه یا پدرم افکارش کهنس و یا هر عبارت مناسب دیگه .
وحید استوار 09:57 چهارشنبه 11 آبان 1390
2
 وحید استوار
آقای بهمنی نازنین از صمیمیت شما و از نظر مثبتتون سپاس گذارم .